روزهای سخت و غربت رو به پایان می رود 🌻
خاطره با غصه ها ؛ ازجسم و جانان می رود🌻
مدتی مانند یونس گشته ای ؛ حبس ای پدر🌻
لا اله، انت ؛ خوانده ای گشتی تو عین صدگهر🌻
عاقبت تو می رسی بر جنت الماوی بیادم ای پدر🌻
گر اذیت دست ما با مادرم ؛ گشتی گرفتار دربدر 🌻
روز خوش با شادی بی حد و حصر آید به سویت ناگهان🌻
شُهره شهر و دیار گردی پدر جان در جهانت همزمان🌻
ما زکار زشت خود داریم چه توبه با خدای بیکران🌻
صبح و ظهر و شام خویش نالان و گریانیم امان🌻
عفو کن رحمی نما بر ما که از جهل و جهالت آنچنان🥀
روح تو آزرده ایم الله فقط داند در این کار غمان🌻
تو شهید راه عشقی ؛ پر از مهر و وفا و هم صفا🌻
قدر تو والله ندانستیم در این ماتم سرای بی وفا 🌻
تو برای ما دعا داری دل هر شب همانا نیمه شب 🌻
بی وفاتر از وجود ما کجا داری سراغ بی درد و تب 💔
در قنوتت یا ربا یا رب بخوانی از خدا یابیم امان🤲
ما پی آزار تو دست برده ایم ؛ بر قلب پاکت همزمان😢
مال و اموالت بغارت یا به تاراج از سر ظلم و ستم💔
مدتی آواره در شهر و دیار و غربتی ؛ در هر قدم 💔